مهمونی امام خامنه ای
بسم الله...
هر جور بود خود را رساندم با تاخیر به بیت امام ، نایب الزیاره بودم از جانب دوستانم که نتوانسته بودند بیایند – اینجا که دوبار بیشتر بازرسی نکردند اگر صد بار هم بازرسی می کردند می ارزید به دیدن جمال امام خامنه ای
مثل کلاس اولیها نوعی استرس داشتم اما صمیمت و مهربانی معلم این کلاس و مدرسه آرامم کرد.
در این نوع دیدارها با امام طیفهای مختلف حضور دارند:
مدعوین که باید سختی نشستن روی موکتهای فیروزه ای و گرمای سالن را تحمل کنند. برخی از اینها برای صحبت پشت تریبون می روند و سختی صحبت درمحضر امام هم به سختی قبلی افزوده می شود.
چند نفری به عنوان محافظ امام در کنار ایشان می ایستند که باید سختی سرپا ایستادن را تحمل کنند که البته شیفتی عوض می شوند.
عوامل تدارکات بیت هم هستند از کفشداری تا مسوولین پذیرایی به نوبه خود زحمت می کشند که البته وظیفه شان است که کاش من جای آنها بودم.
اما در این بین یک نفر دیگر همه سختیها را باید به جان بخرد مثل مهمانان از اول بر روی یک صندلی نه چندان راحت تا آخر بنشینند و تکان نخورد حتی نمی تواند به قولی از این پا به آن پا شوند حتی بیرون هم نمی توانند بروند تا مثل محافظان کمی استراحت کنند یک الی 6 ساعت متوالی باید حواسشان کاملا جمع باشد و ضمن مدیریت جلسه روبروی حضار هم صحبتهای ایشان را بشنود به دقت هم برعکس مخاطبین که حداکثر 10 دقیقه صحبت می کنند بیش از یک ساعت باید برای حضار سخنرانی بفرمایند و جواب سوالها را بدهند. او کسی نیست جز امام خامنه ای.
آخ بمیرم و فدایش گردم اگر امام من روزه هم باشند و در اثر صحبت زیاد صدایشان بگیرد.
امام من اینها که برایش سختی نیست اینها برای ما جوونا سختیه امام من مرد روزهای بزرگ و سختی مثل 8 سال دفاع مقدس و 8 ماه دفاع نرم است. این فرق امام و ماموم است.
کلمات کلیدی :
» نظر